خیریهها موسسات غیرانتفاعی یا سازمانهای مردم نهادی (سمن) هستند که هدف شان کمک به نیازمندان یا حل مشکلات گوناگون اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است. اصولاً یک خیریه با هدف حل یک مشکل تشکیل میشود؛ هدفی که میتواند از درمان بیماری های خاص و حمایت از ایتام تا حمایت از زندانیان جرایم غیرعمد و حفظ محیط زیست متغیر باشد.
وجه اشتراک این موسسات در غیرانتفاعی بودنشان است. به این معنا که خیریهها معمولاً از قبل جمعآوری کمک مردمی که تنها منبع درآمدشان است، انتفاع و سودی نمیبرند و صرفاً با پوشش هزینههای جاری خود، ما بقی پول جمع شده صرف اهداف نیکوکارانه میشود.
در این مقاله بررسی میکنیم که آیا خیریه ها امکان فعالیت اقتصادی دارند و مدلهای کارآفرینی برای موسسات خیریه بهعنوان یکی از اصولیترین روشهای مقابله با فقر را معرفی خواهیم کرد.
آیا خیریهها میتوانند فعالیت اقتصادی داشته باشند؟
معمولاً اولین واکنش به این سوال منفی است و بلافاصله شک و شبهههای زیادی به وجود میآید. سوالهایی از قبیل این که آیا خیریه دارد با پول نیکوکاران برای خودش کاسبی میکند یا فعالیتهایش در راستای پولشویی است.
اما اجازه دهید نگاهمان را به این موضوع عوض کنیم!
فرض کنید یک خیر قصد دارد با پشتوانه تجربه خود، در یک منطقه کمبرخوردار اقدام به کارآفرینی کند. چرا که معتقد است مشکلات اقتصادی و به تبع آن مشکلات اجتماعی و فرهنگی یک منطقه حل نمیشود مگر با فعال کردن استعدادها و نیروی انسانی آن منطقه. تا زمانی که افراد مناطق محروم توسط خیریهها کمکهای مستقیم دریافت کنند، به کار کردن رغبتی نشان نخواهند داد و در نتیجه فرهنگ بیکاری بیش از پیش نهادینه میشود. تنها با فعال شدن و کار کردن مردم یک جامعه است که چرخهای اقتصاد آن جامعه راه میافتد و در نهایت رفاه اجتماعی حاصل می شود. در واقع، تنها راه ریشه کن کردن اصولی فقر، مقابله با بیکاری از طریق کارآفرینی است.
حال سوال اینجاست که اگر یک خیر یا موسسه خیریه چنین مرام و هدفی داشته باشد، چگونه میتواند آن را عملی کند؟
مفهوم کارآفرینی اجتماعی
برای ادامه بحث بهتر است با مفهوم کارآفرینی اجتماعی بیشتر آشنا شویم. هدف اصلی کارآفرین اجتماعی ایجاد تغییر اجتماعی پایدار از طریق کسب و کار است. در واقع، برخلاف کارآفرینی عادی که در آن هدف اصلی به حداکثر رساندن سود حاصل از کار است، در کارآفرینی اجتماعی حل یک مشکل اجتماعی یا ایجاد یک اثر مثبت اجتماعی در اولویت اول قرار دارد.
حالا چه میشود اگر یک موسسه خیریه در نقش یک کارآفرین اجتماعی قرار بگیرد؟
همان طور که اشاره شد، کارآفرین اجتماعی تمام ویژگیهای یک کارآفرین را دارد اما با یک هدف خیرخواهانه برای جامعهاش. چنین هدفی، میتواند هدف یک موسسه خیریه نیز باشد. در ادامه با چالشهای چنین امری بیشتر آشنا خواهیم شد.
چالشهای کارآفرینی خیریه
شاید خیلی از ما ایدههای مختلفی برای کارآفرینی داشته باشیم اما باید بدانیم که کارآفرینی یکی از دشوارترین کارهاست. حال اگر این کارآفرینی در راستای حل معضلات اجتماعی انجام بپذیرد، این سختی دوچندان میشود.
در واقع، یک کارآفرین اجتماعی نه تنها باید معضلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به درستی شناسایی کند، با جامعه هدف ارتباط نزدیک برقرار کند و راه حل درست برای حل معضلات را بیابد، بلکه باید با چم و خم کارآفرینی نیز آشنا باشد. بنابراین، چنین خیریهای لاجرم باید از ظرفیتهای تخصصهای گوناگون در حوزههای اجتماعی و کارآفرینی بهره ببرد.
چالش حفظ نیروهای متخصص
مهمترین ویژگیهای یک کارآفرین ریسک پذیری، شجاعت، آشنایی با بازار و آینده نگری است. بنابراین، شاید اولین پیشنیاز برای قرار گرفتن یک موسسه خیریه در نقش کارآفرین، بهرهمندی از فرد یا افراد متخصص و باتجربه در زمینه کارآفرینی باشد؛ افرادی که انگیزه کافی نیز برای این کار داشته باشند.
اما پیدا کردن و حفظ نیروهای متخصص برای انجام امور خیریه کار بسیار دشواری است! شاید در آغاز کار بتوان نیروهایی را پیدا کرد، ولی از آنجا که کارآفرینی معمولاً یک کار بلندمدت است و نیاز به صرف وقت، انرژی و پیگیری مستمر دارد، شاید این نیروها از جایی به بعد نتوانند این کار را ادامه دهند و از شما جدا شوند، به ویژه اگر به عنوان داوطلب مشغول به این کار شده باشند. مسأله بعدی این است که نیروهای کارآفرین متخصص معمولاً به اندازه کافی درگیر مشغلههای خود هستند که وقت کافی برای چنین فعالیتهایی نداشته باشند.
مسأله درآمد
از آنجایی که در اینجا نیکوکار یا موسسه خیریه قصد دارد به کارآفرین یا تسهیلگر برای کارآفرینی تبدیل شود، باید ویژگی مهم یک کارآفرین را داشته باشد: یک کارآفرین، همان قدر که از سود کار بهرهمند میشود ریسک شکست آن را نیز میپذیرد.
سوال مهم بعدی اینجاست که آیا با توجه به ماهیت یک خیریه، آیا خیریه فعال در حوزه کارآفرینی میتواند از کارهایی که ایجاد میکند درآمد داشته باشد؟
کارآفرینی اجتماعی به معنای سودده نبودن کار نیست. در واقع، هر کاری که نتواند به سوددهی برسد محکوم به شکست است. بنابراین، هر شکل از کارآفرینی از جمله کارآفرینی اجتماعی در وهله اول بایستی سوددهی داشته باشد. اما کارآفرینان اجتماعی میتوانند سود حاصل از کارشان را صرف توسعه همان کار یا اهداف خیرخواهانه کنند.
مدلهای کارآفرینی خیریه
بنا بر مطالب گفته شده، میتوانیم سه مدل را برای کارآفرینی یک موسسه خیریه ترسیم کنیم:
خیریه کارآفرین
در این مدل، خیریه در نقش کارآفرین قرار میگیرد و موسسه خیریه یک ایده کارآفرینی را با پذیرش ریسک شکست و تقبل مدیریت کامل آن کار پیاده سازی میکند. طبق اصول کارآفرینی، در این شیوه بیشترین سود حاصل از کار باید به کارآفرین برسد. موسسه خیریه سود حاصل از کار را میتواند صرف توسعه همان کار یا توسعه منطقهای که آن کار در آنجا انجام شده یا حتی شروع یک طرح کارآفرینی در منطقهای دیگر بکند.
خیریه حامی
مدل دوم، قرار گرفتن خیریه در نقش حامی و تسهیلگر است. در واقع خیریه بودجه و تخصص لازم برای شروع یک ایده کارآفرینی (مثلاً کارآفرینی در منطقه محروم از طریق راهاندازی یک کارگاه خیاطی) را تأمین میکند. مدیریت خیریه بر آن کار تا آنجا پیش میرود که آن کارگاه بتواند با یک مدیریت مستقل جدید که میتواند فرد یا افرادی از همان کارگاه باشند به فعالیت خود ادامه دهد. و از اینجا به بعد، سود و ریسک کار به صاحب جدید کارگاه منتقل میشود و حالا کارگاه اصطلاحاً باید بتواند روی پای خودش بایستد.
خیریه سرمایهگذار
مدل سوم، قرار گرفتن در نقش سرمایهگذار یا تأمینکننده اعتبار است. در این مدل، خیریه نقش بنگاه سرمایه گذاری را برای کارآفرینان (از جمله مدلهای اول و دوم) ایفا میکند و با تأمین اعتبار و بودجه به راهاندازی مشاغل کمک میکند. چنین موسسهای با ایجاد شبکه بزرگی از نیکوکاران و ارتباط با شرکتها، سازمانها و سرمایهگذارها، به جمعآوری اعتبار مشغول شده و با ارائه تسهیلات و وام های کارآفرینی، از کسب و کارهای واجد شرایط و ایدههای کارآفرینی نوآورانه حمایت میکند.
لازم است به این نکته مهم نیز توجه شود که کارآفرینی برای به ثمر نشستن اصولاً نیاز به پیگیری مستمر دارد. اگر یک خیریه صرفاً در نقش سرمایهگذار یک کارگاه را تأسیس کند و آن را به اهالی یک منطقه محروم بسپرد (افرادی که احتمالاً تجربه کافی در زمینه کارآفرینی ندارند)، به احتمال بسیار زیاد آن کارگاه پس از مدتی تعطیل خواهد شد.
بنابراین، بسیار ضروری است که خیریه در آغاز کار مدیریت آن کار را از جمله استخدام نیروها، تأمین مواد اولیه، بازاریابی و فروش بر عهده بگیرد و تجارب خود را به تدریج به افرادی که قرار است در نهایت مدیریت کارگاه را به عهده بگیرند منتقل کند. در واقع، یاد دادن کار و انتقال تجربه بخش مهمی از این شیوه کارآفرینی است.
نمونه های رایج کارآفرینی خیریه
با توجه به ظرفیت مناطق تحت پوشش، خیریهها میتوانند در حوزههای مختلف تولید، خدمات، آموزش، بازاریابی، فروش و سرمایهگذاری به کارآفرینی کمک کنند. برای آشنا شدن با چند نمونه از کارآفرینی اجتماعی پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید.
کارآفرینی ظرفیتهای بسیاری برای جا افتادن در فعالیتهای حوزه خیریه و نیکوکاری دارد. با این که چالشهای این کار کم نیست اما با داشتن یک تیم متخصص و انگیزه کافی از این طریق میتوان در بلندمدت تحولات ارزشمندی در مناطق محروم ایجاد کرد. در این مقاله سعی کردیم امکانات و مدل های کارآفرینی برای خیریه ها را معرفی کنیم. چنانچه تجربهای در این زمینه دارید خوشحال میشویم آن را با ما در میان بگذارید.
همچنین ببینید:
ایده های کارآفرینی اجتماعی؛ معرفی 10 ایده کارآفرینی کاربردی
کارآفرینی اجتماعی چیست؟ معرفی نمونههای موفق در جهان